ویکی پدیای فرانکنشتاین
واقعاً فیلم را به کتاب تقسیم میکند و میتوانید آن را به همان شیوه ساختار دهید. من فکر میکنم تعدادی از نسخههای دیگر فیلم نیز به مسائل بزرگ علاقهمند هستند، با این حال به نظر میرسد که کدهای تبلیغاتی goldbet ۲۰۲۴ او را به صورت سریالی یا عمدتاً از چیزی حذف میکنند، در حالی که این یکی واقعاً از بخشهای خاصی از آنچه کتاب بلافاصله پس از آن میآید، الهام میگیرد – اما نه همیشه به درستی. من فکر میکنم برخی از ژانرهای فیلم به دنبال وفادار بودن به مری شلی نیستند. در واقع، میتوانم بگویم که بیشتر شبیه یک کتاب است و به دنبال جایزه دادن نه تنها به کتاب، بلکه به مری شلی و کل این دسته از پرسی شلی، لرد بایرون و غیره است.
این نام اشتباه به دنباله موفق «عروس فرانکنشتاین» (۱۹۳۵) و همچنین در فیلمهایی مانند «ابوت و کاستلو با فرانکنشتاین ملاقات میکنند» (Abbott and You may Costello Meet فرانکنشتاین) نیز راه یافت. در این فیلم، ویکتور که از حقایق «موجود» متوجه اشتباهات خود شده است، از شما عذرخواهی میکند تا نظم و انضباط خود را حفظ کنید، با او به عنوان «پسر» خود تماس بگیرید و به او بگویید که زنده بماند. موجود جدید، وینر را میبخشد، کسی که سپس تسلیم جراحات خود میشود زیرا موجود جدید او را «پدر» خطاب میکند. موجود جدید از کشتی بالا میرود و میتواند قایق موتوری جدید را از یخ زدگی روی آب آزاد بیرون بکشد. اندرسون با گفتن اینکه به خانه برمیگردد، سفر بیپروای خود را رها میکند.
فرانکنشتاین
حیوان تازه خود را آزاد میکند و شما میتوانید به جنگل خود بروید. مرد که از شکارچیان فرار میکند، در کلبه مزرعه به امنیت نیاز دارد، جایی که او یک کودک نابینای قدیمی را میبیند که نوهاش را میشناسد تا شما بتوانید درک کنید. حیوان جدید مخفیانه به مرد و خانواده فوقالعادهاش کمک میکند، که آنها از نیکوکار نامرئی خود به عنوان "روح درخت شما" تشکر میکنند. برنده روز بعد بیدار میشود تا موجود را در زمان واقعی پیدا کند. مرد قبل از اینکه آن را در روده تازه برج خود زنجیر کند تا از خود دفاع کند، به آنها نشان میدهد که باید نام خود را بیان کنند، در حالی که حیوان قدرت عظیم و عملکرد بازیابی اطلاعات ناگهانی را نشان میدهد.
میشل یئو جایزه افتخاری جشنواره فیلم برلین را دریافت میکند
اما در مورد کتاب چیز دیگری وجود دارد که فیلم برای آن مناسب است، جایی که شلی به روشهایی که وینر میخوابد بسیار بیشتر میشود تا بتواند خودش و همه را ببیند. و شما در فیلم چندین بار به آن اشاره خواهید کرد، به خصوص زمانی که مرد نگران نیاز دختر و ویلیام از ازدواج است و او به طور کلی میگوید: «صفر نکن». او در فیلم، ویژگیهای توهمزای وینر را به همان روشی که میخواهید به خودش یک روش خاص بدهید، بیان میکند. فرانکنشتاین جوانی بینظیری را در سوئیس نشان میدهد، که خانوادهای گرم دارد و همچنین یتیمان نیازمند کمک را به فرزندی پذیرفته است، مانند الیزابت نفسگیر، که به زودی نزدیکترین دوست، محرم اسرار و مانند ویکتور را به دست خواهد آورد.
داستان
ویکتور علاوه بر تقلید از راهکارهای انضباطی غیرقانونی پدرش، سعی میکند موجود جدید را به او نشان دهد، اما آنها متزلزل میشوند و به سادگی حیوان جدید را عصبانی میکنند. ویلیام و ای در سفر خود به برج جدید، در حالی که عصر هنوز از دوستشان چیزی نشنیده است، طرح ویکتور را کشف میکنند. پیوندهای سنی درگیر میشوند و شما در مورد راه حل ویکتور برای آنها سوال خواهید کرد، و میدانید که باید در مورد دوره او بحث کنید.
در سال ۱۸۵۵، او پس از ارائه تحقیقاتش در مورد اجساد احیا شده در برابر یک دادگاه انضباطی خوب، از دانشگاه سلطنتی جراحان ادینبورگ اخراج شد. فرانکنشتاین در نبرد اصلی هشتاد و دومین جشنواره بینالمللی فیلم ونیز در ۲۹ آگوست ۲۰۲۵، جایگاه خود را به عنوان بهترین فیلم حفظ کرد. این فیلم ابتدا در ۱۷ اکتبر ۲۰۲۵ به صورت محدود در سینماها اکران شد و سپس در ۷ نوامبر در سراسر جهان توسط نتفلیکس منتشر شد.
برندهی قسمتهای موجود جدید، به دلیل سن، که نمونهای برای دور کردن حیوان جدید از حملهی ویکتور است، پیدا و مورد استقبال قرار میگیرد. ویلیام به دلیل تصادف با موجود، به شدت زخمی میشود. مرگ ویلیام اعتراف میکند که ویکتور همیشه وحشتناک بوده و او را «هیولا»ی جدید مینامد. موجود جدید از الیزابت میخواهد که به غاری برود و شما میتوانید در حین مرگ او را دلداری دهید. در غار، موجود جدید، که قسم میخورد روزی از خالق خود جدا شود، ویکتور را زخمی و بدشکل میکند و شما را مجبور میکند تا در کنار سرما به دنبال راههایی برای از بین بردن جاودانگی آنها بگردید. ویکتور موجود جدید را به سمت برفی شمالی خود شکار میکند، که در آن او با دینامیتی که توسط تیم اندرسون دریافت میشود، او را از بین نمیبرد.
«بله، یک پیوند واقعی وجود دارد، اما برای من شهوانی نیست. او هر وقت که فوت میکند میگوید: «مثلاً کوتاهمدت است؛ خوشحالم که آنها را برای تو پیدا کردم.» بنابراین شاید، بله، این گوشهای از آن افراد را میپوشاند. با این حال، فکر میکنم چند بار میگوید: «عجیب است»، چون او یک حشرهشناس است و تو بدون او نمیتوانی آنها را درک کنی. بنابراین من فکر میکنم یک همدردی بین حیوان و تو وجود دارد که در یک شکل فرعی عالی است.